یاد و خاطره شهید سرافراز سیدسعید سیدعلی گرامی باد.
زندگی بی شهادت ریاضت تدریجی برای رسیدن به شهادت است شهدا رابه خاک نسپارید بلکه بریادها بسپارید
تنهایادی که از یاد نمی بریم یاد شهداست
شهید: سیدسعید سیدعلی
تاریخ ولادت:۱۳۴۶/۰۱/۱۳
تاریخ شهادت: ۱۳۶۳/۱۲/۲۲
محل شهادت:شرق دجله(عملیات بدر)
شهید سید سعید سیدعلی فرزند سید جلال در تاریخ ۱۳۴۶/۱/۱۳ به دنیا آمد .
شش سال بیشتر نداشت که وقت نماز ، سجادة کوچکش را پهن می کرد و نماز می خواند. به سن تکلیف نرسیده روزه هایش را می گرفت. گویا که شوق عبادت سر تا پای او را تسخیر کرده بود. از معرفت چیزی کم نداشت که مادربزرگش را فراموش کند. شانزده ساله که شد، علاوه بر روزه های خودش، برای مادربزرگ هم روزة قضا می گرفت. نمازش را به جماعت می خواند و نماز جمعه را ترک نمی کرد. کسی جرأت نمی کرد پیش او از دیگری غیبت کند. جبهه و درس را با هم داشت. اجازه نمی داد هیچ کدام مانع دیگری شود. به من و پدرش چنان احترام می گذاشت که همیشه تمام وجودمان مالامال از رضایت بود؛ رضایت از سعید.
یکی از دوستانش می گفت: شبی در اطراف اردوگاه قدم می زدم. در افکار خودم غرق بودم که ناله ای توجهم را به خودش جلب کرد. کنجکاو شدم. به دنبال صدا می گشتم. ناله ، نالة عادی نبود. صدای مناجات بود؛ مناجات شیرین یک جوان با خدا. خوب که دقت کردم، متوجه شدم صدا از آن سوی چادرها می آید. از چادر ها دور شدم. هوا تاریک بود. حس می کردم ستاره ها هم به دنبال صاحب این صدا می گردند. به صدا نزدیک شده بودم. جوانی با خدای خود مناجات می کرد.
چند لحظه ای همان جا ایستادم و به مناجات این جوان با خدا گوش دادم. چه عاشقانه گریه می کرد. دیگر نتوانستم تاب بیاورم. می خواستم هر چه زودتر بدانم که این جوان کیست. جلوتر رفتم. بله، او سعید بود.
شاید اگر آن شب سعید را نمی دیدم، نمی فهمیدم که چرا او این قدر سعادتمندانه زندگی کرد و سعادتمندانه رخت از این دنیا برکشید و رفت. او حسابش را میان خود و خدایش صاف کرده بود. آن شب خودم را در مقابلش خیلی کوچک دیدم. وقتی هم که خبر شهادتش را شنیدم و فهمیدم مفقودالأثر شده، احساس کردم که در مقابل دریای عظمت این جوان هفده ساله قطره ای بیش نیستم.
شهید سید سعید سیدعلی در 1363/12/23 در شرق دجله به شهادت رسید . آرامگاه این شهید بزرگوار در گلزار شهدای درقاضی می باشد .
شادی روح شهید سید سعید سیدعلی صلوات.