27 بهمن سالروز شهادت شهید حبیب الله روستایی از شهدای کن گرامی باد
یکی از مواردی که انجمنیها برای مبارز بودنشان ادعا میکنند، افرادی است که در انجمنحجتیه عضو بوده اند و در دفاع مقدس به شهادت رسیده اند که البته با بررسی خاطرات و وصیتنامه های این شهدا مشخص می شود که غالباً ارتباط آنها با انجمن قطع شده است. در خاطرات حضرت آیتالله مهدوی کنی درباره […]
یکی از مواردی که انجمنیها برای مبارز بودنشان ادعا میکنند، افرادی است که در انجمنحجتیه عضو بوده اند و در دفاع مقدس به شهادت رسیده اند که البته با بررسی خاطرات و وصیتنامه های این شهدا مشخص می شود که غالباً ارتباط آنها با انجمن قطع شده است.
در خاطرات حضرت آیتالله مهدوی کنی درباره شهید حبیبالله روستایی چنین آمده است:« او از مقلدین امام بود و می گفت ما در عین حال که احترام زیادی برای آقای حلبی قائل هستیم، ولی حالا به ایشان میگوییم راهی که امام انتخاب کرده، راهی است که اساس بهائیت را از بین میبرد و این راه بهتراز آن راهی است که شما انتخاب کرده اید.»(۱)
۱٫خاطرات آیتاله مهدو کنی،انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی،چاپ زمستان،ص۱۹۹٫
کل من علیها فان و یبقی وجه ربک ذو الجلال و الاکرام
برادران بسیجی رضا و عباس عمویی
ضایعه درگذشت پدر مهربانتان و خادم الحسین (ع) را از صمیم قلب به شما و خانواده محترمتان تسلیت عرض نموده و از خداوند متعال روح پاکش را با ارباب بی کفن حضرت اباعبدالله الحسین (ع) محشور نماید و به بازماندگان صبر جزیل عنایت فرماید.
کل من علیها فان و یبقی وجه ربک ذو الجلال و الاکرام
برادر بسیجی علی وصال
ضایعه درگذشت پدر مهربانتان و خادم الحسین (ع) حاج حسن وصال را از صمیم قلب به شما و خانواده محترمتان تسلیت عرض نموده و از خداوند متعال روح پاکش را با ارباب بی کفن حضرت اباعبدالله الحسین (ع) محشور نماید و به بازماندگان صبر جزیل عنایت فرماید..
با اینکه در طول سالهای بعد از انقلاب اسلامی اسناد زیادی از فعالیتها و خاطرات انقلابی مردم منتشر شده که هرکدام گوشهای از حماسه و خیزش مردم را در مبارزه با رژیم ستم شاهی به تصویر کشیدهاند
اما هنوز ناگفتههای فراوانی از فعالیتها و مبارزات مردم در سینهها باقی است. به همین دلیل، سراغ ساکنان محلههای قدیمی منطقه رفتیم و از حال و هوای روزهای انقلاب پرسیدیم تا نگاهی به اتفاقات تأثیرگذار و البته شخصیتهای جریانساز انقلاب در دل محلهها بیندازیم؛ موضوعی که عموماَ نمیتوان آنها را از کتابها بیرون آورد.
حرف انقلاب که در کن به میان میآید همه از آقا شمس حرف میزنند که بیش از ۵۰ سال امام جماعت مساجد و هیئتهای محله کن و باغ فیض بود. آیتالله شمس نجفآبادی اگرچه اهل نجفآباد اصفهان بود، ولی همه عمرش را وقف اهالی غرب تهران کرد. او روحانی انقلابی و مبارزی بود که نقش بیبدیلی در فعالیتهای آن روزهای مردم کن و باغفیض داشت و به دلیل همدوره بودن با آیتالله مهدوی کنی و باقری کنی برای فعالیتهای تبلیغی به کن میآید و در این روستا ساکن میشود. گفته میشود به سفارش آیتالله مهدوی کنی، او با نوه دختری آیتالله حاج ملا باقرکنی ازدواج میکند. همسر او که یکی از زنان فاضل و دینمدار کن بود، زندگی ساده و بیآلایشی را با او آغاز میکند. در سال ۱۳۵۷ نیز، او و همسرش نقش مؤثری در جریانات انقلابی داشتند. از شاگردان برجسته آیتالله شمس باید به شهید حبیبالله روستایی در کن و شهید عباسعلی ناطق نوری در باغفیض اشاره کرد که هر دو از مبارزان تأثیرگذار انقلاب اسلامی در غرب تهران بودهاند.
زندگی بی شهادت ریاضت تدریجی برای رسیدن به شهادت است شهدا رابه خاک نسپارید بلکه بریادها بسپارید
تنهایادی که از یاد نمی بریم یاد شهداست
شهید: محمد باغستانی
تاریخ ولادت: 1347/06/20
تاریخ شهادت: ۱۳۶۴/۱۱/۲۴
محل شهادت: فاو
شهید محمد باغستانی فرزند احمد در سال 1347 دیده به جهان گشود.
مثل همیشه بر سر مزارش نشسته ام و خاطراتش را در ذهن مرور می کنم. نمی دانم چرا خاطراتش تکراری نمی شود؛ همیشه برایم تازه است؛ تازة تازه. انگار همین دیروز بود که از راهپیمایی برگشته بودم. از بس که راه رفته بودم ، پاهایم تاول زده بود. به خانه که رسیدم ، نشستم و پاهایم را دراز کردم. خیلی زود جوراب هایم را کندم. لبهای محمد به لبخند شادی باز شده بود. نمی دانستم چرا. حقیقتش به قدری خسته بودم که حوصلة حرف زدن هم نداشتم. خودش زبان باز کرد و گفت: مادر! نمی دانی چقدر خوشحالم. پرسیدم: برای چه؟ گفت:
خوشحالم از اینکه مادرم در راه حفظ انقلاب صدمه دیده. نمی دانستم چه بگویم. من هم لبخندی زدم. مثل اینکه نمی توانست سنگینی پول را در جیبش تحمل کند. هر بار قبل از اینکه به جبهه برود ، پولی را که برای کمک خرجی به او داده بودیم ، به حساب 100 امام می ریخت و سبکبار به جبهه می رفت. نمی دانم چرا این قدر مردم به مزار محمد اعتقاد دارند؛ اما هر بار که می آیم می بینم به مزار او دخیل بسته اند.
هر وقت که مدرسه تعطیل می شد ، به خانه نمی آمد. به محل کار پدر می رفت و به جای او پشت دخل می نشست. کسی به او گفته بود: محمد! عروسی برادرت که نیامدیم ، باید عروسی خودت بیاییم. محمد گفته بود: عروسی من شهادت من است.
هر شب جمعه که بر سر مزارش می آیم ، عروسیش را به او تبریک می گویم.
شهید محمد باغستانی در تاریخ 1364/11/24 در فاو به شهادت رسید . و آرامگاه این شهید بزرگوار در گلزار شهدای امام زاده جعفر می باشد .
شادی روح شهید محمد باغستانی صلوات.